پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
زیباترین هنرمندان سینما
نوشته شده در یک شنبه 10 مهر 1390
بازدید : 1608
نویسنده : اسدصفائی )



جشنواره شعررضوی دانشگاه آزاد بناب
نوشته شده در شنبه 9 مهر 1390
بازدید : 1297
نویسنده : اسدصفائی )

 

مرهم درد دل بی تاب من

رفتی از این دیده ی بی خواب من

بی تو پریشان شده ام خویشرا

این من دیوانه ی درویشرا

بی تواسیرم به ره سرنوشت

رسم غلط را که براین در نوشت

ای که تو با شاه جهان دوستی

جرعه ای از خوش نفس اوستی

این همه درگیرمرامت شدم

عاشق دیداروسلامت شدم


:: برچسب‌ها: -صفائی-اسد-جشنواره شعر رضوی-asad safaie- ,



مثنوی زیبا وخواندنی
نوشته شده در پنج شنبه 7 مهر 1390
بازدید : 1826
نویسنده : اسدصفائی )

حالمان بد نيست غم کم می‌خوريم

کم که نه هرروز کم کم می‌خوريم

آب می‌خواهم سرابم می‌دهند

عشق می‌ورزم عذابم می‌دهند

خود نمی‌دانم کجا رفتم به خواب

از چه بيدارم نکردی آفتاب؟

خنجری بر قلب بيمارم زدند

بيگناهی بودم و دارم زدند

ادامه مطلب وبخون


:: برچسب‌ها: "مثنوی"-فال حافظ"- ,



مسابقه شعر طنز عاشقانه
نوشته شده در پنج شنبه 7 مهر 1390
بازدید : 1442
نویسنده : اسدصفائی )

 مسابقه:

شعرطنزدرموردعشق؟

 

هریک ازدوستانی که زیباترین شعرطنز عاشقانه رو برای ما ارسال کنه

 

برنده ی این مسابقه خواهدشد

 

وما همیشه از مطالب برنده در این وبلاگ استفاده خواهیم کرد....


:: برچسب‌ها: -مسابقه-اسدصفائی-شعرطنز-asad safaie - ,



پارتی-اسدصفائی-
نوشته شده در پنج شنبه 7 مهر 1390
بازدید : 1434
نویسنده : اسدصفائی )

 

 

سلامی دوباره به شما دوست خوب که وارد وبلاگ خودت شدی

داستان زیر رو بخونو نظر بده ........در ضمن داستانی هم اگه داشتی

بگذارش تو قسمت نظرات

 تا به نام خودت وارد وبلاگ کنم .........

ممنون از لطفت

<<>><<>><<>><<>><<>><<>>

لب رژ مالیده ، چشم های سایه زده وموهای بیرون زده از مغنعه و مانتوی کوتاه اندامی اش همه را متوجه او می کرد

وگوئی حس ناخود آگاهی مردم را وادار به تیکه پرانی به او میکرد چند روزپیش به خاطر ردوبدل جزوه ی فیزیک ارتباطمان آغاز شده ودوستی معمولی ما پا گرفته بود. طرز تفکر عجیبی داشت ومانند اروپائی ها فکر میکرد ومحدودیت های  چندانی برای خود نداشت .باراولی بود که درمحیط خارج از دانشگاه باهم ؛مسیر ایستگاه مترو تا دانشگاه راطی میکردیم و او فقط از مد و لباس و آرایش خود حرف میزدویا به تماسهای مکرر خود جواب می داد. اما من هیچ توجهی به حرفهای اونداشتم .،خیابانها پرترافیک وپیاده رو پراز ازدحام آدمهائی بود که این سو و آن سو میرفتند.کم کم به دانشگاه نزدیک میشدیم واو موهای بیرون زده ی خودرا وارد مغنعه خود کرد و چادر مشکی خود را از کیفش ...............

 

 


:: برچسب‌ها: -رژلب-داستان کوتاه-اسدصفائی- ,



چشمان تو
نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1390
بازدید : 1473
نویسنده : اسدصفائی )

چشمان تورا دیدم وبی تاب شدم

 

نیمه شب در تب عشق تو چه بی خواب شدم

 

پلک برهم زدی ونیم نگاهی که زآن

 

مست ودلداده و هم صحبت مهتاب شدم

 

تند باد نگهت سازه ی دل ویران کرد

 

غمم افزود دراین آتش عشق آب شدم

 

 ساحری کردی و ویرانه دل و دینم را

 

بیخوده میکده و طالب خوناب شدم

 

دل دیوانه اگر طالب احساس نبود

 

پس چرا می زده و باز شرفیاب شدم

 

۲۹/۶/۱۳۸۹

 


:: برچسب‌ها: -اسدصفائی-اشعار عاشقانه-چشمان تو-شعر -غزل- ,



اسدصفائی-تبسم های پست هرزه گرد
نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1390
بازدید : 1702
نویسنده : اسدصفائی )

آمدی یک روزودردل جا شدی

سینه را بستی وخودتنهاشدی

درمن ازآن روز چون دریا شدی

بیکرانی غرق در روئیا شدی

ساحلی بودی غم انگیزوعجیب

غنچه ای تنها دراین دشت غریب

آمدی با کوله باری از نگاه

روبروی من نشستی آه آه

با پیامی در شبی از سرنوشت

قصه ی مارا چنین دنیا نوشت

قصه ای هم تلخ، هم شیرین سرشت

لحظه های ماندگاری در بهشت

آرزودرصفحه ی رنگین کمان

آن همه لبخندواشک بی امان

یاددارم لحظه های ناب را

جمله های شاد قبل از خواب را

می دویدی کودکانه سوی من

میکشیدی دست بر ابروی من

عاقبت رفتی وبی پروا شدی

اینچنین درخویشتن رسواشدی

 

ردشدی از هرچراغ سرنوشت

بی خبرازروزگارزشت زشت

خویش را آلوده ی مردم نکن

عشق را در بی کسی ها گم نکن

وارهان خودراازین بیهودگی

بگذران این عمربا آسودگی

رازاین بدعهدی ،بسیارچیست

آنکه میگویدتورااین کار،کیست

چشم خودرابازکن ،بهترببین

بی کسی آوارگی تنها ،همین

بگذر ازاین روزهای سرد سرد

ازتبسم های پست هرزه گرد

 

6/7/1390


:: برچسب‌ها: -اسدصفائی-تبسم-راز-بدعهدی-رسوا- ,



شعرطنز جوان وجامعه-اسدصفائی بناب
نوشته شده در چهار شنبه 6 مهر 1390
بازدید : 1032
نویسنده : اسدصفائی )

مامسلمانان مسلمان نیستیم            در تنور نانوا نان نیستیم

مغزمان را باز باران شسته است          گربه ی همسایه را سگ کشته است

پیش ما مهرو محبت مرده است           گاو ما را گرک دیشب خورده است

ماجوانان نوجوانی میکنیم                   در خیال خویش خانی میکنیم

روزرا بیهوده ما شب میکنیم              شب به یا دروز  خود تب میکنیم

کاروبار ما خیابان گردی است            حرف مسئولین فقط دلگرمی است

ما خیابان هارو محکم میکنیم           وزن خود در کوچه ها کم میکنیم

باموبایلی ساده شهرت میکنیم          در خفا با باده صحبت میکنیم

مردمان شهر خنجر میزنند                نیزه بر لاستیک پنچر میزنند

درجراید فکرمارا میکنند                    مادران از غصه هاها میکنند

قرن مارا قرن صنعت کرده اند             گاوها احساس قدرت کرده اند

روی زرد وسر بیابان کرده ایم              خویش را گم در خیابان کرده ایم

وای مردم ما خدا گم کرده ایم           خم به زیر نیمه ای خم کرده ایم

۱۳۸۰-بناب




Play 8 Ball Pool

Play 8 Ball Pool / More Sports games